محسن خيلي پيچش داده و به اصطلاحات ديگران متوسل شده!؛بارها گفته ام ؛خدا هم فحاشي و تخليه كمپلكس هاي هيجاني را پيش بيني كرده(لايحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم)البته فقط براي مظلوم اجازه داده و بلكه پسنديده!مفهوم مخالفه ي لايحب ؛يحب است!!ظالمي كه به تـو ظلم ميكند و زور ميگويد و دروغ هم ميگويد پشتبندش!!؛بايد فحش بشنود!و از نظر من:محمد؛فحش يك پديده ي پست مدرن است!و ضد نجابت نيست در مقابل نانجيب!تا به خود آيد و حرمتش بشكند هم از نظر پرستيژ و هم گفتمان!لعنتهاي خود خدا هم بر ظالمين و كاذبين و كافرين ؛مويد اپيستمولوژيك و فنومنولوژيك (معرفت شناختي و پديدار شناختي)اين معناي دشوار است!
اما در تاييد حرف رناني و رفيقش؛خانواده ي ما در كودكي من ؛به همسايگان بد!؛در خانه؛لقبهايي زشت و البته به حق ميدادند.اين فحش ها در ناخودآگاه بنده ي آن زمان كودك چنان رفته بود!؛كه بي اختيار با حضور مادرم اين ألقاب را به جاي اسامي اصليشان نثارشان كردم و همسايه ي بيچاره مبهوت و مادر ما شرمسار و متعذر!؛كه اين بچه چه ميگويد؟!/باري فحشهاي جوانان به حكومت ؛فحشهاي والدين است و فحشهاي خودشان هر دو.
https://t.me/dr_mohammad_qadami
#محمدقدمي ١٤/٩/١٤٠١
✅فُحشهای مبارک؟
اگر آنان که باید فحش ها را بشنوند، بشنوند مبارک است
✍️محسن رنانی
استاد برجسته حوزه آموزش است. به قیافه و رفتار بچهها که نگاه میکند متوجه میشود که مشکل آموزش آنها در مدرسه چیست. همیشه گفتوگو با او برای من آموزنده بوده است. دکتر محمدرضا سرکار آرانی را می گویم.
چندسال پیش گفت: محسن! اینقدر برای نظریهپردازی درباره توسعه ایران غصه نخور؛ توسعه حاصل قصههای مادران است نه غصههای استادان و یاسههای سیاستمداران (یاسه= قانون، سیاست). آموزشِ مدرسهای اگر در واسازی قصههای مادران موفق نباشد، به این معنی است که خودش در چنبره قصههای مادران زمینگیر شده است.
آن روز این حرف را نفهمیدم، تا امروز که فهمیدم این حرف، حرف ندارد.
امروز، در پایان گفتگویی درباره کتاب «روایت محمد-سان» (که روایت ایشان از توسعه ایران است و «پویش فکری توسعه» استخراج کرده است) پرسیدم به نظرتان چرا این جوانان معترض چنین بیپروا فحشهای سنگین به مقامات میدهند؟ من میفهمیدم که این رفتار از نظر روانشناختی، طبیعی است و اگر در چنین شرایط پرفشاری فحش نمیدانند جای سوال بود؛ ولی تحلیل روشن اجتماعی برایش نداشتم. اما محمدسان حرفهای بدیعی زد. ترجمه خودمانی آنها، که پاسخ فشرده پرسش من است، را به زبان خودم برای شما میگویم.
رفتار بچهها انعکاس بیرونی وجدان خانواده است. اینها همان ناسزاها و نفرینهای پدران و مادرانشان است که قبلا در خانه و آشپزخانه، یواشکی و زیرِلب گفته میشده و حالا این بچهها در کوی و برزن فریاد میزنند. تا یاد دارند مادرانشان در خانه ضجه زدهاند و از زندگی نالیدهاند و زیر لب به زمینوزمان نفرین کردهاند؛ یک عمر پدرانشان به خانه که آمدهاند با خود شرمندگی آوردهاند و قند چایشان تلخی و ناسزا به بیکفایتی و فساد نظام حکمرانی بوده است. بچهها اکنون آیینه تجربهها و آگاهیهای پدران و مادران از زندگی خویشند. آنها وجدان خانگیشان را به خیابان آوردهاند.
درواقع این فحشها، در این بستری که پدیدار شده است، مجموعهای از کلمات زشت و نازسزا نیست، بلکه بیان فشرده وجدان پنهان خانواده ایرانی است که هیچ راه دیگری برای انعکاس نیافته است. بنابراین پژواک نوعی آگاهی جمعی است که اگر آنان که باید بشنوند، بشنوند، مبارک است.
@Sahamnewsorg
http://mohammadghadami.blogfa.com...
ما را در سایت http://mohammadghadami.blogfa.com دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ghadami-40a بازدید : 116 تاريخ : سه شنبه 15 آذر 1401 ساعت: 17:32