برهان شر و تئوديسه هاي جديد/به بهانه تنش فلسفي در مجلس روحانيون بانه/دكترمحمدقدمي

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دو كلمه پيرامون بحث كلامي فلسفي و و متافيزيكي شر و خير و جبر و اختيار كه موجبات تنش بين روحانيون و  محترم بانه ي كردستان  در مجلس و مولودي اي شد و دامنه ي بحث به نماز جمعه شهر كشيد(دكترملامحمدقدمي/دكتراي علوم سياسي و الهيات٣٠/٩/٩٧

١/ما در عقيده و اصول دين مجبور به تقليد نيستيم و بايد فكر معقول داشته باشيم و فقط غير مجتهد در فروع ناچار به تقليد است و مكاتب عقيدتي اشعري و معتزله و ماتريدي و شيعه در بحث جبر و اختيار متفاوت العقيدة هستند.در فروع هم مذاهب پنج گانه داريم شافعي و مالكي و حنبلي و حنفي و جعفري .

٢/اشعري منتسب به ابوالحسن اشعري است و متاثر از فلسفه ي سياسي أموي است كه ظلم را توجيه ميكردند و به عنوان يك متخصص علوم سياسي و كلامي نميتوانم دترمينيسم و جبرگرايي كامل أشعري را بپذيرم با اينكه داخل مذهب تسنن ،نشو و  نما كرده ام/قل لن يصيبنا الا ماكتب الله لنا /با آيات ديگر  و ان ليس للإنسان الا ماسعي /و ان الله لايغير ما بقوم../وغير آن قيد ميخورد.

٣/اختيارگرايي صرف قدريون و معتزله هم باطل است چون در فلسفه ي تاريخ مدرن ،همه ي فاكتورهاي اجتماعي و سياسي در اختيار ما نيست ولكن شرور اكثرا بما كسبت أيدينا حاصل ميشود و برهان و شر كه اپيكور مطرح نموده و تاكنون تئوديسه و هاي مختلفي از جمله از سوي جان هيك بحث شده ؛هنوز  تنش زاست  و توجيه پرورش روح و امثال اين را منتقدان عدالت خدا نميپذيرند!در حالي كه شرور و نواقص الخلقه ها و بلاها براي ابتلا و شكوفايي بشر است كه متاسفانه  بعضا به جاي ايمان،به آتئيسم  و كفر ميرسد!

٤/روحاني عزيز! ما ثنويت باستاني و خداي خير و شر را قبول نداريم و فلسفه ي يين و يانگ و آهورا و أهريمن منطبق بر دستگاه فلسفه ي اسلامي نيست و خداوند خود ضار و نافع است و حاكم بر كيهان و كوانتوم و ماده و ميدان؛اما  خالق شرور بالفعل براي ما نيست بلكه به واسطه ي جهالت و نبود سلطان علم ،ما دنبال شر ميرويم و خداوند با سلطنت و فرمولهاي حاكمش ما را جزا ميدهد و كمبود و بلاها و نقص هاي مادر زادي هم موجب افت منزلت روحي كيهاني فرد نيست با اينكه در اين دنيا اليم و رنج آور است !پس با أشل هاي محدود مادي زميني و غير كيهاني و غير فلسفي ،طبيعي است كه خدا را اعاذناالله ظالم بدانيم.تعريف عدل نزد ما و جهان گستر متفاوت است لذا عدل جزو اصول دين شيعه شده و سني قبول ندارد !در حالي كه خدا عادل است و اين اختلاف عقيدتي بر مبناي دو قرائت و پاراديم متداخل است و ما مانند كودكاني هستيم كه فقط عطايا و تنبيه هاي لحظه اي والدين خود را ميبينيم  و محبت و عدالت كلي و مجموعي و نهايي آنها را مشاهده نميكنيم.

٥/حقير؛لا جبر  و لا تفويض را قبول دارم كه منطبق  بر فلسفه ي محو و إثبات است.در نهايت ميگويم ما نيروهاي خير و شر و سيهچاله و سفيدچاله داريم  و لي خداي احد و واحد ناتوان از كنترل اين نيروها نيست اما بخش عمده ي. نمايندگي خود را به خليفه ي خود انسان سپرده است.فعلا بحث  كفايت است/با احترام محمدقدمي /بانه شب يلداي ٩٧

http://mohammadghadami.blogfa.com...
ما را در سایت http://mohammadghadami.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadami-40a بازدید : 219 تاريخ : چهارشنبه 5 دی 1397 ساعت: 10:49