سڵاو کاکە من نازانم کێیە باقییەکەی فارسی ئەنووسم با حاڵی بن خەڵک !:من نميدونم نويسنده ي اين نوشته كيه ولي كاملا متاسفانه جاشانه نوشته شده و يا به مدل چپهاي ضددمكرات سابق نه الان (كه كومله و دمكرات متحدند!)؛قلمي گرديده است.مگر اين جنبش فقط مدني خالص و براي زلف بر باد دادن و سالم ماندن بود!؟يا مطالبات بزرگ سياسي و اقتصادي و براي كوردها و سني ها حقوق خواهي بيشتر به همراه داشت!وانگهي اينهمه دشمني با بارزاني و طالباني ؟!و حتي قاسملو ؛چرا!؟اين هم جاشانه تر!و در شان حزبي غيرروژهلاتي و غيرباشوري/در اعتراضات مهاباد برخي تندروي ها آن هم خيلي كم شايد شده ولي احزاب فقط دنباله رو مردم بودند دراين قضايا و رهبر مردم هم نبودند، خصوصا در قضيه ي سوق دادن به خشونت!؛هميشه مانع شدند!ضمنا اين نوشته بوي پك و فمنيسم افراطي غير مضر و غير ساختارشكن براي حكومت ايران را هم دارد كه بهانه دست حكومت ميدهد.ملاها هم گرچه دير آمدند و اخيرا معلمان؛بالاخره مكمل اين پروژه ملي مذهبي و فرهنگي و حقوق بشري هستند.لذا اين نوشته هاي ايرانشهري ضد كورد را قبول ندارم!ضمنا مزدوراني كه تندروي كنند؛خب طبيعي است گوشماليشان !#نقدها#محمدقدميhttps://t.me/dr_mohammad_qadami٦/٩/١٤٠١مشاهدات عینی یک شهروند مهابادی از جنبش زن زندگی آزادیامواج پرشور جنبش "زن زندگی آزادی" در همان روزهای نخستین مهاباد را دربر گرفت.جنبشی مدنی، مهاباد را سرمست از شور و شوق و سرزندگی کرد.نشاط سیاسی و اجتماعی در همهجا موج میزد. همه خوشحال، سرزنده و سرشار از امید به آیندهای تابناک بودند.روسریها از سر برداشته شدند و برای اولین بار پس از 43 سال زلفان دختران با نسیم باد پاییزی همچون پرچم آزادی به اهتزاز درآمدند.*تا اینکه چهل روز گشت.*طی این چهل روز اعتراضات, ...ادامه مطلب
نیایش (مادرم هم فاطمه بود...) الا جانم فدايت نازنينا اي نيايش دل من بهر تو گشته پريشان ستايش همي خواهم خدا وصلش كند قلب من و تو بدارم از جواد و باب او اين احدي خواهش عشق است كليد فتح أبواب حكيم عشق است رجوع عقل شيطان رجيم با عشق بزي و مستانه پريشان كن زلف كز عقل نيايد اين چنين كار عظيم از شير نترسيم تا به وصالت برسيم خود به شرف درك جمالت برسيم اي يار دهانت بوي شير شير است خون دل خويش بهر قتالت بچشيم من هيچ جوابي ز تو خواهم؟!نه عجب ني آري و ني خير سياهم به سبب خود حضرت حق گر كه بخواهد هيچيم لا حول و لا قوه آرم به حسب آمدي جانم فدايت پس چرا اين گونه سرد؟! با كلام تلخ و بي روح با دهاني پر ز درد كام تو شيرين چو قند است چشم تو شهلاي عشق قامتت رعنا چو سرو و ابروانت پر نبرد مي بخواهم قلب تو گرم و زبانت نرم و لين زلف عريانت ببينم قد و بالا لاجورد آسمان است سينه ي تو قدر انفاست بدان همنفس شو با من مرد حرز تو گردم چو مرد گر تو شاعر پر خيالي مي بجنب اكنون گلم خود جواب عشق من ده عقل خود بگذار فرد في,اشعار کردی و فارسی مانشت,اشعار کردی وفایی,اشعار کردی ولی محمد امیدی ...ادامه مطلب
اي شريفان دو عالم، اي هدات مهديين! اي عزيزان خدا و اي شهيدان امين هر كسي كو همنشين و جار گشته با شما غير تمكين خلايق ؛خود نديده راه بين ابتلاها گر چه شد واقع حكيمي بيش نيست درد پيش دردمندان ،همچو سرمايه ي ْ حزين زاد كم الله علما و شرفا و حما و يزيدنا كذا و المال و الخير البنين و سندعوا الله تفريج امور همكم و كفانا حبكم يا شرفاء العالمين و احتسبنا اي بنفسي من خيار حامكم يشإِالله اي شي؛ مانعه خامدين د.العلوي ٦ ذوالحجه ١٤٣٧ ٩٥/٦/١٨/م.قدمي,شعر فارسی و عربی,شعر فارسی و انگلیسی,شعر فارسی و شاعران ايران,شعر فارسی و ترکی,شعر وادب فارسی,پدر شعر فارسی و استاد شاعران,شعر فارسي ليلي و مجنون,معنی شعر وطن فارسی ششم,روز شعر وادب فارسی,وزن شعر فارسی ...ادامه مطلب