آن علي گفتا به عمّ و اخ : يكي جلف احدَي جاف!
گفت پشتم خالي از حمزه و جعفر، طير قاف!
پس بكردي واسطه عقَيل اخ ،تزويج حاف
از براي جبر عباس ،عمّ خود،زادي عراف
غيرتش اشهر ز كلّ كلْ جبالِ المناف
وزن ايمان و يقينش اثقل من فضل كاف
شد ابوالفضل و عباسي اكبر از اعمام خاف
خواهرش زينب ،عقيله ،خود خلٓف عقيل طاف
اين معاني گر كني فهمي ،بگويم مژده شاف
چون كه دادند از برايم يك خبرْ خير معاف
مير عباسم بيايد حمدلله الكفاف
شاعرم ،تاجر بگشته !مدح آل حق مصاف
باعث خير و مبارك كرده اندصحنه ي عفاف
دكترمحمدقدمي ٩٥/٦/٨
http://mohammadghadami.blogfa.com...
ما را در سایت http://mohammadghadami.blogfa.com دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : ghadami-40a بازدید : 260 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 17:57