نظر اجمالي من درباره خلافت و ولايت و مشروعيت ائمه و ولات امر::به بهانه باز طرح تاريخي مباني جمهوريت

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

دكترمحمدقدمي كردستاني ٣١/٣/٩٦

امامت و ولايت الهي؛مشروعيت و حقانيت خود را از مردم نميگيرد كمااينكه نبي علي الإطلاق ع منصوب و مشروعيت گرفته از مردم نيست.اما وقتي بحث خلافت و حكومت و شورا و اهل حل و عقد و آراي جمهور پيش ميايد،براي تحقق حكومت عملا نظر عامه و اكثريت تعيين كننده است ولو بر حق نباشد و اصلا بقول جمهوريت افلاطون نه حتي  كتب مقدس ،اكثريت ممكن است فريب بخورد و در جهالت باشد اما چون خودش جور حكومت غير فاضلين را بر خود ميپذيرد نميتوان كاري كرد همچنانكه اميرالمومنين ع با آن همه شجاعت تسليم اهل حل و عقد و انتخاب شعب شد.

فلذا براي امام ع يا ولي امر مستقر نظر مردم گرچه مشروعيت نميبخشد اما لازم الاتباع است چون در مرحله ي اجرا جز با جمع جمهور نميتوان اسلام يا مكتب ديگري را پياده كرد.امام حسين ع در برابر جمهور ناصالح قد علم كرد و شهيد هميشه ي تاريخ شد و شايد الگوي وي براي همگان قابل اجرا و تقليد نباشد كماقال صاحب الجواهر

اما در برابر ظلم و جهالت و فريب اكثريت بايد كار فرهنگي براي ترقي عقول بشود و فرهنگ سياسي اكثريت به جايي برسد كه فريب رسانه و شعار و حزب و تريبون هاي اغفال را نخورد و اين است كه امام عصر ع منتظر است تا اين رشد حاصل شود.اما شمشيرهايي براي احقاق حق ﻫر از گاهي در تاريخ كشيده شده و ميشود كه آن هم گريز ناپذير است.در مقايسه نظر سياسي كلامي شيعه و سني در اين باب ؛گاهي انتخاب اهل حل و عقد يعني همان نخبگان (مورد تاييد فقهاي سياسي سني چون ماوردي و غزالي)؛به روش الكترال پيشرفته ي بينابيني امروزه كه مداخله ي مستقيم اكثريت غير متخصص را محدود ميكند؛نزديك تر است.

البته شيعه در انتخاب امام،مبناي نص خود را دارد و در تعيين اولوالامر در إعصار اخير نيز شورايي عمل ميكند.

در كل شعب عربي بعد از پيغمبر ص حكومت را حق سياسي خود دانست و بني هاشم را با نبوت و ولايت معنوي تنها گذاشت!كه قطعا اين مد نظر بنيانگذار دين و رسول خدا نبود اما خواهي نخواهي اين شكاف آرماني پيش آمد و نظريه اخير اصلاح طلبان در جمهوري اسلامي نيز قرائت اهل سنت و نيز نوعي قرائت مدرن غربي را در اين حوزه ي تفكر و عمل پيگيري مينمايدكه از هاشمي تا روحاني نحله ي آنرا ميتوان ديد.صدالبته قرائت پست مدرني كه ما قائليم به عنوان اهل سنت و ولايت همان بود كه عرض شد يعني ابدا مشروعيت نبوت و ولايت كه آلترناتيو آن است محتاج راي زميني نيست اما تشكيل حكومت توسط امام يا ولي امر محتاج اجماع شورا و اهل حل و عقد و نيز پشتيباني اكثريت از اين أقليت حالا صالح يا طالح!است و لذا جمهوريت و نظر عام ،علت تامه و مكمله است نه مشرعه به معناي مشروعيت بخش والله اعلم/در نهايت ،كلام علي ع ما را در خصوص إتمام حجت براي تشكيل حكومت أقليت صالح اين گونه روشن ميكند:لو لاحضورالحاضر و قيام الحجه بوجودالناصر و ما اخذالله علي العلماء ان لايقاروا علي كظه ظالم و لا سغب مظلوم  لالقيت حبلها علي غاربها

حضور در صحنه ي اجتماعي و سياسي حاضرين(انقلابيون) و وجود نيروي معين از داوطلبين در قالب حزب مستضعفين و محقين براي تشكيل نظام سياسي(قدرت نظامي پشتيبان) به اندازه ي لازم و كافي،همراه  با پشتوانه ي استراتژيك فكري و آرماني رهبران  يعني فلسفه ي عدم سكوت علما و دانشمندان بعنوان ليدر ؛در برابر بي عدالتي و نابرابري اجتماعي(سيري ظالم و گرسنگي مظلوم:توزيع نابرابر درآمدملي)؛پيش شرط هاي تشكيل حكومت اسلامي و حكومتهاي عدالت مدار است.اسلام نه حكومت سوسياليزم است نه ليبرال دمكراسي ؛بلكه آزادي و عدالت را فراتر از حكومت هاي سوسيال دمكرات و دولتهاي رفاه مدنظر دارد و آرمان آن ،نه توسعه ي همه جانبه ،بلكه رشد همه جانبه با محوريت توسعه ي انساني و معنوي است و بر عدالت و رفاه مشروع هم بر اساس كار و توليد و استقلال و خودكفايي تاكيد مينمايد.

بنابراين با توجه به ايده ي علي ع ؛در صورت عدم بيداري و هوشياري و همراهي اكثريت هم ؛با شرط وجود أقليت ناصر و معين قوي و رهبري استراتژي مدار بر اساس عدالت انقلابي ؛إتمام حجت براي تشكيل حكومت و بسيج و جهت دهي  اكثريت؛صورت ميگيرد ؛كما اينكه ﻫر سقيفه و لويي جرگه و شوراي صالح و ناصالح سنتي  و ﻫر حزب و تشكيلات نوين و مجمع سناتوري جديد ؛همين كاركرد را دارد و تصور اينكه همه ي اكثريت ،با حكومت حق  و حتي ناحق همراه شود ،تصور باطلي است !؛چون اين فرايند جامعه پذيري ، تدريجي است .

اما نكته ي مهم اين است كه كودتا و توتاليتريسم و حكومت استبدادي هم مورد تاييد فلسفه ي سياسي علوي و نبوي نبوده و تشكيل حكومت كلاهما(ﻫر دو) در كوفه و مدينه بعد از مدتها انتظار و تحقق وجود ناصرين بوده است .جهادها و برخوردهاي نظامي بعدي  نيز بيروني بوده و بخش داخلي عليه باغيان ،اعمال شده است.حكومت راشدين أوليه در مدينه خصوصا شيخين را نيز بالكل نميتوان تخطئه كرد چرا كه عناصر زهد و عدالت به درجات بالايي در آن موجود بوده گرچه شايد منطبق بر  ايده آل رسول ص و بني هاشم نبوده و علت صبر و سكوت علي ؛همين وفاق نسبي است در حالي كه در زمان حكومت عثماني چون رويه ي سرمايه داري خلاف سيره ي شيخين ره و منطبق با امنيات امويه ،حاكم ميشود،مهار دوگانه توسط علي ع اعمال ميگردد؛ يعني فرايند دلسوزي و نصيحت و در عين حال نهي از منكر.اين بود اجمالي از ديدگاه بنده در اين باب.

+ نوشته شده در  چهارشنبه سی و یکم خرداد ۱۳۹۶ساعت 10:38  توسط دکترمحمد قدمی  | 
http://mohammadghadami.blogfa.com...
ما را در سایت http://mohammadghadami.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadami-40a بازدید : 240 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 21:14