تحليل رشد و سقوط جوامع/ كتاب مقدس /فلسفه/جامعه شناسي (ع /دكتر)محمدقدمي ١١/3/96

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

تحليل رشد و سقوط جوامع

كتاب مقدس /فلسفه/جامعه شناسي

(ع /دكتر)محمدقدمي 
١١/٣/٩٦
كردستان

١/فقط خداوند ذوالجلال ؛بي محابا و بي خوف و تعارف ؛ميتواند بگويد :"اكثريت مردم فاسقند !!و اكثريت ناس واقعا نميفهمند و عقل و تشخيص و قدرت آناليز ندارند!!"؛(أكثرهم فَاسِقُون /أكثرهم لا يعقلون)چون او احتياج به راي كسي ندارد!!و از تخريب و تظاهرات مردم هم در مجازي و حقيقي نميترسد!! وانگهي او از همه بيشتر؛ خلق خودش را ميشناسد و ما هم داخل همين خلقيم ولي براي ملاحظه كاري ناچاريم پوشش ها براي كلام حق درست كنيم !!كه "بعضا و جزئا و گاهي چنين است!!"و مردم خودشان بالذات محترم اند و دانشمندند!!ولي اينها تعارفات است با اينكه انتخاب مردم و عملكرد جمعي جامعه ﻫر چه باشد به خودشان فيدبك ميشود و جاي غصه اي وجود ندارد!!و مردم نميخواهند به زور حتي به بهشت بروند !!!

٢/اين نفهمي مورد اشاره ي خالق در تكست بوك پست مدرن قرآن؛نشانه ي تمايل تمدنها به فسق و ظلم و تقليد و جماعت گرايي پوپوليستي است و از گذشته همين بوده و تا جامعه ي بشري به تكامل عقلي و فرهنگي و رواني و تربيتي نرسد همان است.قتل قابيل برادرش را ؛اولين حق كشي تاريخ بود!

٣/افلاطون البته با خريدن اتهام ها به جان خويش؛ بر جهل اكثريت تاخت و محصول كار دموكراسي دروغين را كشتن فضيلت و فضيلت پيشگان يعني نخبگان دانست و امروزه نيز البته أقليتي حاكمند و اكثريتي را ابزار ميكنند (با رسانه و گفتمان نادرست و بي مبنا!!)/باري با شعار فساد ستيزي به فاسدها راي داده ميشود!( در سطح بين المللي و ملتها)و زنان را هم با شعارهاي سانتي مانتال و فمنيستي با ضريب ده !با خود همراه ميكنند و از حس و لطافت خاص آنها بهره ميگيرند !(دقيقا مطابق روايت درصد ورود زنان و مردان به بهشت حقيقت!)پس اشتباه مردان و زنان اكثريت در تشخيص مصداق است نه فهم گفتمان كلي.

4/البته همه ميگويند: مردم محترمند و اشتباه نميكنند!/ و ما هم خود مردميم و روايت :لسان المخلوق قلم الخالق، شايد اينجا به كار آيد.اما كدام مخلوق هم بايد تطبيق شود.
لذا حقيقت تلخ شوكراني چيز ديگري است و أقليتها و احزاب و لابي هاي فاسد و مفسد يا صالح و مصلح ،عوام اكثريت را بسيج ميكنند ؛همان همج رعاع"كه علي فرمود و شايد عمر آنها را بهتر از علي شناخت !ابن عربي البته گفت:عمر اعقل از علي و علي اعلم از عمر است!!/رضي الله عنهما//
٥/عقل را اگر سياست همراهي با جمع أمت و منويات طبيعي شان در حوزه ي رئاليسم بدانيم ؛اين سخن راست ميايد ،ولي اگر حركت بسوي توسعه ي انساني و رشد همه جانبه ايده آل ؛فرض نماييم؛ قضيه بر عكس است.علي در جواب معاويه هم همين را اظهار كرد.پس علم و عقل به ترتيب ،صفت استعلائي و سنجشي(قليل گرايي استفلايي) دارند .اولي ايده گرا و انتزاعي تر و نخبه گرا و دومي جامعه نگر،سنجشي و پيمايشي است.اقتصاد ،بيشتر كمك دومي و فرهنگ ،معين اولي است.سياست ،تركيب ﻫر دوست و البته هم پوشاني و تداخل ماتريسي مؤلفه ها گريز ناپذير است.اما در مجموع ،ظرفيت و آمايش زمان -مكان تكوين تدريجي و تحول و ترميدور جوامع،الزام به صبر و انتظار براي تكميل عقول را واجب ساخته است كه ذريه ي منجي فاطمه س منتظر است.رحمه للعالمين محمد عربي ص هم همين مدارا و تولرانس را با جميع أمت از آغاز داشت.

+ نوشته شده در  پنجشنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 10:10  توسط دکترمحمد قدمی  | 
http://mohammadghadami.blogfa.com...
ما را در سایت http://mohammadghadami.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadami-40a بازدید : 276 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 13:36