http://mohammadghadami.blogfa.com

ب‍يرق چو اختر بلند است اقبال ما //ز بيرقْ شبير ؛شير ؛احوال مابه هوشيم و مستيم و بر تخت بخت/به وهاب و ذوالطول ، آمال ماز چشم حسودان؛ زبر جد پناهبه ياقوت و سيلان، حرز ،بال ما/// ‍مادر مادرم پرورد من را تند و سفت//بر ميانم قندق تندي ببفت ﻫر كسي كو شل ببستش مادرش//سست باشد تا أبد خير سرش! مي بگويم راز حكمت ،گوش كن//لوطي و مرد و حكيمت پوش كن در لباس شير، همچون پير باش//خود به وقت غرشت هم مير باش اشعار عرفاني و لوطيانه حاجممدكورد (دكترقدمي/بانه٤/١٠/٩٦  // + نوشته شده در  دوشنبه چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 20:30  توسط دکترمحمد قدمی  |  , ...ادامه مطلب

‍ شير پيرم ؛غبار زمانه ميروبمرخ خويش با آب كودكانه ميسوبمسهراب من كجايي تو ؟ اهل اين دوّار!!همچو رستم ز بيم خود كُشانه ؛آشوبم!عَلَم فقر بيفراشته شاهنشهم اينكز فخر سيد كونين، هماره غالبِ چوبم!!تو صوت زير؛ بلند مكن؛ ادب رعايت دار!//كه عربده ام ز علي است ؛پر ز خون؛ جوبم! اشعار لوطيانه ؛پهلواني و عرفاني حاجممد كورد/بانه دكترقدمي٨/١٠/٩٦@@@ نه لاكچري ام ؛ني فانتزي ؛نه ؛سلبريتي ! مشتي ام ،حاجي ام ،داشي ام ،لوطي !  خواهي فروشي افاده بر من مست ؛بدان!صد دكتر و علامه ،به نزد منند، چون حوتي!خود والِ مار خور و ماهيْ قورت دهم ؛اينكنيك ديدي ؟احوال پيران و شيران لاهوتي !#سروده هاي مشتيانه و عيارانه/سلطان الفقر//حاجممد كورد/بانه دكترقدمي/تخلص:علمدار٨/١٠/٩٦ مَشتي بُدم؛پر رو نشو//مهري بُدم ؛بد گو!نشو!ديدي لب خندان (يا دل رحمان)من !//جنگي شدم ،در رو! نشو!!شعرهاي رجزي و لوطيانه حاجممد كورد/دكتر قدمي بانه٨/١٠/٩٦ گفتارهاي لوطيانه::حاجممد كورد/دكترقدمي )::٨دي ٩٦ لبخندي ميزنم،مزاحي ميكنم؛توزينت ميكنم!! وزن و حد خود را بدان!/فريب مهر دريايي ام را نخور! و لبهاي خندان و گفتار عيارانه را به حساب سنگيني ات ندان!/مرز حرمت را رد كني ؛چون تير از كمان چليده!و شير صولتي از جا پريده ؛صيدت ميكنم! آن گاه است كه فرق مهرباني و مرزباني و غيرت و حرمت را خواهي دانست!! ///كه سه گه م!! آري اين چنين است برادر! + نوشته شده در  , ...ادامه مطلب

در تكميل "يا رب مطلب كه لوطيان خوار شوند" ميگويم:"خود مضحكه ي روبه بازار شوند!"   در وصف ميل زورخانه گويم:: گرز مولا عليَست اين ميلان  مرد را ميكند همچون پيلان, ...ادامه مطلب

‍ لوطيان را فن مياموز ،كارشان خود فن بود@لوطي اي تنها خودش شيري پلنگ افكن بود!//سروده ي حاجممدكورد(دكترمحمدقدمي ١/١٠/٩٦علي شير نفس گير است#علي بر كلْ يلان مير است#علي استاد تدبير است#علي مولاي شيدايي!!علي آيد برِ بوبكر،علي عمر بخواهد بر#علي عثمان حفاظ سر//علي والاي والايي//حاجممد كورد/بانه//اشعار مذهبي و زورخانه اي/تقديم مشتي هاي با ادب ،سلاطين انجب١/١٠/٩٦ دور دنيا را بگشتم غير مردي هيچ نيستجز ادب،عشق و محبت،راه نيست و پيچ نيست برو قوي شو پسر اما ز ادب دور مباشكو تيغ ادب ز تيزي شمشير برتر است آن خرد بچه كو نياموخت ادب بي محل بكن!چون بي محلي از ره تأديب سرتر است تيغ بران ميزنم بر سر به عشقت يا حسينلنگ بستم از براي خون و مشقت يا حسين ميزنم دستي به سر ؛پياله اي ،هم ركعتينزهتي،دردي،غمي ،هم وصلتي و شفعتي پير پيران كو؟بگويم راز مهر رستمان بار دنيا دوشمان است خوفمان كو؟لعنتي!! شير شيران،مير ميران،كوست ؟جانم جان اوجز علي را من نديدم اين تنم قربان او, ...ادامه مطلب

ميسوزم و ميسوزي اي يار گران! ،سنگين@در راه مدارا گر فتحي بشود ؛رنگين!//سروده هاي خراباتي و لوطيانه//حاجممد كورد/بانه(دكترمحمدقدمي٢/١٠/٩٦   ببر را گوييد :آزار ،كم كن و دل ريش ،بس!//تا كه دستت را نبستم همچو گربه در قفس! اي يل پنجه شكن!؛ دست در دستم منه!//چون يدالله دست بستم!؛ور نه بستانم نفس!!/// اشعار لوطيانه حاج ممد كورد(دكترقدمي /بانه٢/١٠/٩٧   پيري آمد شبحش نيك گرفته سر را/ليك ما دل ز جواني به عنايت برديم//سروده هاي عرفاني و لوطيانه حاجممد كورد/دكترقدمي٢/١٠/٩٦   همچنان شيرم ،سفيدم !؛خود زنم نعره ز جوش#ميبرم هوش از مريض و ميكنم زهره خموش!/ شاه بيت شعر من ،باشد مروت يا علي #كرد و مردم ،بر فتوت بسته ام شال و چموش//اشعار لوطيانه//حاجممد كورد بانه(دكترقدمي٢/١٠/٩٦   كور باشم ديده ام بينا شود با نور تو#اي همه اميد و دردم، من به شب،شب كور تو! خلق گويند: تيغداري!؛خار ما خُلق علي است!#سينه ام از ﻫر منافق ،پر ز كينه يْ منجلي است  //سروده هاي لوطيانه حاجممدكورد بانه//دكترقدمي٢/١٠/٩٦ , ...ادامه مطلب