http://mohammadghadami.blogfa.com

دوو شيري ژينم ،عه بباس و حه يده ر     دينه فرياي من له كاتي خه ته ر ئيليا و كورديام هاتوونه مه يدان         به ور و شيره كه م ؛په نايان قورعانريك مامه ره زا له سه ر وه ساده      رايان په ريني بينه سه , ...ادامه مطلب

شعر و مديحه ي حضرت عباس ويژه ي روضه و آهنگ هاي عرفاني و مذهبي(سروده ي دكترمحمدقدمي شاعر كردستاني )  از همه كس ،كمتر،منم!      رسواي دو /عالم منم! خون كسان ،بر گردنم!         جانم عباسم آرزوست روحم عبا, ...ادامه مطلب

‍ روح من در شور آمد؛آن حسام الدين كجاست؟ بر سرم مامور آمد!؛ آن حسام الدين كجاست؟ كرد بودم؛ شب بخفتم ؛در سحر عارب شده نيمه شب دستور آمد؛ آن سراج الدين كجاست؟ گيانه كه م مه ردي ،هه لسته! به سيه خه و ،غه فله ت به سه! جاء ربك و الملك /آمد ؛حسام الدين كجاست؟ نصفه ثلثه و زدها ؛رتل القرآن كاك! كوردم و لالم ؛نه يامه ت !؛ئه ي حيسام الدين كجاست؟ آمدي جانم به قربان؛آمدن بس نيك بود من "چرا" آرم؟!؛نه ؛حامد ؛آن سراج دين كجاست؟ روز و شب بر هم بدُخته ؛وصل تو را منتظر هي كنم "آمد نيامد؟!" ؛آن بهاءالدين كجاست؟ شاه غالب نورياني ؛هم حكيم و هم كريم وان عليشاهت بيامد؛ شه حسام الدين كجاست؟ پير پيران ؛اي سراجم !نور وجهت آمده خالدا ،مولاي نآمد ؛كو سراج الدين كجاست؟ ميشود حادث به من خود از زبان صد آثمه ميببندم؛ هم زبان ،آمد ؛حسام الدين كجاست؟! الاحقر سلطان الفقر/محمدالعلوي الكردي //دكترحاجمحمدقدمي ٢٣/١٠/٩٦بانه + نوشته شده در  شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۶ساعت 16:38  توسط دکترمحمد قدمی  |  , ...ادامه مطلب

‍ شير پيرم ؛غبار زمانه ميروبمرخ خويش با آب كودكانه ميسوبمسهراب من كجايي تو ؟ اهل اين دوّار!!همچو رستم ز بيم خود كُشانه ؛آشوبم!عَلَم فقر بيفراشته شاهنشهم اينكز فخر سيد كونين، هماره غالبِ چوبم!!تو صوت زير؛ بلند مكن؛ ادب رعايت دار!//كه عربده ام ز علي است ؛پر ز خون؛ جوبم! اشعار لوطيانه ؛پهلواني و عرفاني حاجممد كورد/بانه دكترقدمي٨/١٠/٩٦@@@ نه لاكچري ام ؛ني فانتزي ؛نه ؛سلبريتي ! مشتي ام ،حاجي ام ،داشي ام ،لوطي !  خواهي فروشي افاده بر من مست ؛بدان!صد دكتر و علامه ،به نزد منند، چون حوتي!خود والِ مار خور و ماهيْ قورت دهم ؛اينكنيك ديدي ؟احوال پيران و شيران لاهوتي !#سروده هاي مشتيانه و عيارانه/سلطان الفقر//حاجممد كورد/بانه دكترقدمي/تخلص:علمدار٨/١٠/٩٦ مَشتي بُدم؛پر رو نشو//مهري بُدم ؛بد گو!نشو!ديدي لب خندان (يا دل رحمان)من !//جنگي شدم ،در رو! نشو!!شعرهاي رجزي و لوطيانه حاجممد كورد/دكتر قدمي بانه٨/١٠/٩٦ گفتارهاي لوطيانه::حاجممد كورد/دكترقدمي )::٨دي ٩٦ لبخندي ميزنم،مزاحي ميكنم؛توزينت ميكنم!! وزن و حد خود را بدان!/فريب مهر دريايي ام را نخور! و لبهاي خندان و گفتار عيارانه را به حساب سنگيني ات ندان!/مرز حرمت را رد كني ؛چون تير از كمان چليده!و شير صولتي از جا پريده ؛صيدت ميكنم! آن گاه است كه فرق مهرباني و مرزباني و غيرت و حرمت را خواهي دانست!! ///كه سه گه م!! آري اين چنين است برادر! + نوشته شده در  , ...ادامه مطلب

حكمت شخصي و كلام و عرفان محمدي:: دكترمحمدقدمي كردستان ٢٦/٥/٩٦حقيقت محمديه براين قرار گرفته كه حداكثر بخشش و حداقل انتقام در ميان باشد و حقيقيت علويه اما در حيات محمد ص معكوس است كه مكمل اين روند باشد و محمد ص خود گفت :علي ع منتقم من از عرب است و اما بعد از محمد ص طينت علوي به محمدي عودت و ترميدور دارد كه عصر مصلحت و ولايت است و پدري براي امت و خلافت راشدين عزيز بر مبناي تصميم سواد اعظم مسلمين در جهت اجراي شريعت است و باطن امر متعلق به آل مجمد است .صداقت و شيخوخيت ابابكر و فراست و سياست و زهادت عمري و حيا و حرمت عثماني همه در جاي خود محترم و وصل به دولت اسلام است.در اين آخرالزمان اخلاق محمدي و ,حكمت,شخصي,كلام,عرفان,محمدي,دكتر,محمدقدمي ...ادامه مطلب

دكترمحمدقدمي/پندهاي معنويو عرفاني ويژه٩/٣/٩٦١/بحث اهميت نماز اول وقت: ما اگر به يك رييس يا قاضي بي ارزش اين دنيا(به نسبت قدرت قاهره ي الهي، اينها واقعا أرج و قدرتي ندارند)با تاخير يك ساعت يا كمتر و بيشتر مراجعه كنيم ضمن اينكه كار ما را راه نمياندازند با عتاب و عقاب هم ممكن است روبرو شويم و عليه ما ش, ...ادامه مطلب

اگر احساسي به خداوند و خالق كائنات نداريد اندكي به عاطفه ي خود به فرزند و يا عزيزتان فكر كنيد!؛تا جاذبه ي عشق كيهاني را درك نماييد!شما چقدر به فرزند و عزيز و پدر و مادر و معشوق خود حساس هستيد پروردگار خالق شما و ما صدها مرتبه مهربان تر و حساس تر است.لذا از شناخت رب رحيم خصوصا در اين ماه كريم غافل نب, ...ادامه مطلب

عشق را خود ترجمه غير از ملال و عار نيست   از براي پاكبازان جز شرف ،معيار نيست     رو بياور جام مي تا كي بجويم فضل و عقل؟!   خود به پيش شاه فاضل؛ هيچ امري بار نيست     من نفهمم درد تو پس كي بفهمد اين زمان؟!     كم نگاهم ميكن و هيچش مگو انگار نيست     آن قدر پستم ز دست مردمان سفله گون     پر شراب آتشين، نزدم چو زهر مار نيست     چون كه چاره راه ما الا نباشدغم شكن     مي خوريم و گوشمان شايد كه بدهكار نيست   طبع شعرم گر بجنبد شير آرم در قفس      گرچه ما خود ببر  پيريم ،در سجِنْ مان زار نيست!      ١٠/٦/٩٥ د.محمدقدمي  , ...ادامه مطلب