http://mohammadghadami.blogfa.com

تحليل دموگرافيك؛ پوليتيكال سايكولوژيك اعتراضات١/براي انقلاب مخملي و نرم؛ ٣/٥ درصد جمعيت (طبق استاندارد جين شارپ)و براي انقلاب سخت در دنيا ده درصد و در ايران به نظر من بيست درصد جمعيت شايد واجب الحضور باشد.اول انقلاب ٥٧ ده درصد حضور بود. به دلائل پوپوليستگرا بودن جامعه ي ايران ؛انقلاب نرم كه خاصه ي طبقه متوسط به بالاست و ويژه مطالبات وسط و راس هرم مزلوست ؛سخت اتفاق ميافتد و قاعده ي هرم يعني مطالبات اقتصادي تاثير گذارتر است.تغيير ساختار آينده قطعا از جنس تركيبي و هيبريد سخت /نرم خواهد بود.٢/هشتاد درصد جامعه ي ايران از همه ي طبقات و دهكها همدردی(Sympathy ) و همدلی(Empathy ) با اعتراضات و گفتمان آن دارند!همدردي(سمپاتي) درك شناختي در حوزه ي IQ و همدلي(امپاتي)در حيطه يEQاست.يعني مردم با سر و دل ؛با عقل و گفتمان و احساس و خود را به جاي دردمندان گذاشتن؛همراه با اعتراضات هستند و آن بيست درصد جسته و گريخته ي مانده؛ نيمه اش با حكومت و داخل سركوبگر است و ده درصد ديگر آكسيون اعتراضي دارد و مومنتوم اعتراضات همين ده درصد است كه البته با توجه به پراكنش جمعيتي و عدم تراكم و غيرمستقيم و هنري و مدني بودن اعتراضات در قالب پرفورمنس هاي مختلف اين ده درصد را نميتوان تبديل به عدد اكتيو ده ميليون كرد (با احتساب داخل و خارج).٣/اكثريت خاموش و خاكستري هشتاددرصدي همج رعاع نيستند!؛چرا كه اكثريت افكار عمومي آخرالزماني رشد يافته است و در يك پله بي سيت يا رفراندوم بي خطر حتما با تغييرات موافق است.اما منافع و امنيت طلبي هاي او در حوزه ي اقتصاد و عقايد و ارزشهاي فرهنگي ؛باعث ميشودامر به معروف او فقط فكري و دلي و در نهايت زباني باشد نه پراكتيك و عملي.بقول بلوم ؛عقل گاهي عليه همدلي عمل ميكند.اين اكثريت در نهايت , ...ادامه مطلب